مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

امان از دست مانی

مانی جونم بلاخره دستت به دستگیره های در رسید اونم چه دری........... در دستشویی وای این کارت دیوونه کننده است بدتر از هر چیزی هم اینه که در دستشویی قفلش از داخله و هر وقت دلت بخواد بازش میکنی مگر اینکه یکی بره دستشویی و در رو قفل کنه و همون جا بمونه ههههههههههههههه امان از دست فضولی هات مامان جان با همه چی کار دار پسرم الانم داری بخاری رو کم و زیاد میکنی برم تا کار دستمون دادی راستی امروز مامانیت نذری داشت دعا کردم که همهء بچه ها اولا الینا جون و بعد هم بقیهء نی نی ها که بیمار هستن خوب شن و تو گل پسرم همیشه سلامت باشی آمین  
4 آذر 1391

چهار تاااااااا !!!!

گل پسر مامان 4 تا دندون همزمان در آوردی آسیاب بالا سمت چپ،نیش بالا سمت چپ و راست و نیش پایین سمت چپ مبارکت باشه نازنینم اما این روزا........ بعد از 13 روز دوشنبه رفتیم خونهء دایی اینا کلی بازی و شیطونی کردی.خیلی بهت خوش گذشت این روزا هوا بارونیه و نمیشه بریم بیرون قدم بزنیم امروز بابات گفت بریم خونهءدایی اما چون اونجا زیاد شیطونی میکنی و نمیخوابی حالشو نداشتم برم عمه گفته بود براش کیک درست کنم چون میگه کیک و شیرینی های اونجا رو دوست نداره منم درست کردم و زنگ زدم دایی اومد برد. خیلی اصرار کردن که باهاشون برم اما .... امروز یه خرابکاری هم کردی لامپ حموم سوخته بود و حبابشو در اوردیم که عوض کنیم گذاشتم تو کابینت تو هم رفتی ...
1 آذر 1391